بخشی از دستاوردهای جاستین:
- ازدواج کرده و پدر ۴ فرزند است.
- در سن بیست و چند سالگی دو کسب و کار چند میلیون دلاری ساخت و اولین میلیون دلارش را به دست آورد.
- در ۳۲ سالگی در سهام یک کسب و کار بین المللی ۳۰۰ میلیون دلاری شریک شد.
- در ساخت یک مدل تجاری خرده فروشی کمک کرد که در کمتر از دو سال بیشتر از ۱۰۰هزار مشتری جذب کرد.
- درآمد سالانه اش او را در جمع یک درصد پردرآمدترین های بازاریابی شبکه ای در دنیا قرار داده است.
- او سخنران، مشاور و کارآفرین محبوب و ایده پرداز در رهبری، فروش و انگیزش گروهی ست.
برنامه ی روزانه و صبح جادویی جاستین به این صورت است:
هر روز بعد از بیدار شدن اولین کاری که می کنم گوش دادن به حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه اطلاعات مثبت، معمولا در یوتیوب است. از چند دقیقه اول روزم خیلی خوب محافظت می کنم. باید اول «در چاهم آب بریزم» چون می دانم نمی توانم آنچه را که خودم ندارم به بقیه ببخشم. باید مطمئن شوم چاه من بیشتر از نیاز خودم، خانواده ام و افرادی آب دارد که آن روز به چاه شان آب میریزم. معمولا اول صبح، همزمان با رفتن به دستشویی، گوش کردن به مطالبم را شروع می کنم. شاید دارم بیش از حد وارد جزییات میشوم، ولی از من خواسته اند که دقیق توضیح بدهم!
بعد، دندانهایم را با مسواک و نخ دندان تمیز می کنم و آب سرد می پاشم به صورتم. همان طور که برای رفتن به باشگاه ورزشی آماده میشوم، با هدفون به مطالب آموزشی مثبت گوش می کنم.
طبقه ی پایین می روم و پسر بزرگم را بیدار می کنم تا آماده شود با من بیاید به باشگاه. بعد، به اتاق دخترها و پسر کوچکم می روم و در حالی که خوابند، می بوسمشان. لحظاتی که با هرکدام از فرزندانم می گذرانم، برایم مهم است. کمک می کند با فرزندانم احساس صمیمت کنم.
همان اول صبح مقدار زیادی آب می نوشم و این کار را حین نرمش هم ادامه میدهم.
برای پسرم صبحانه درست می کنم و بسته به این که چه برنامه ی ورزشی دارم، برای خودم سفیده ی تخم مرغ درست می کنم یا ناشتا و باشکم خالی
می روم باشگاه.
در حین رانندگی به سمت باشگاه ورزشی، یکی از «افکار روزانه» را که اول صبح به آن گوش کردم، برای پسرم پخش می کنم و از او نظرش را در مورد نکته یا پیغامش می پرسم. عاشق شنیدن نظراتش از دید یک بچه هستم.
وقتی به باشگاه می رسم مطمئن میشوم که پسرم برای بسکتبالش برنامه دارد. دریافته ام که اگر برنامه و هدفی برای خودش داشته باشد، خیلی موثرتر از وقتی ست که فقط به این طرف و آن طرف شوت می کند.
به مدت ۴۵ تا ۶۰ دقیقه نرمش می کنم. برنامه های نرمشی مختلفی انجام میدهم. همیشه برنامه ها و روش های جدیدی را که در موردشان خوانده ام، امتحان می کنم. صرف نظر از برنامه ی انتخابی ام، همیشه وزنه می زنم. حتی وقتی برنامه ی هوازی دارم، همیشه وزنه بخشی از برنامه ام است. احساس می کنم نرمش به جز سلامت جسم، برای سلامت ذهنم هم مفید است.
بعد، پسرم را می رسانم خانه. یا در خانه دوش می گیرم و آماده می شوم یا به دفتر کارم می روم و آن جا دوش می گیرم. تقریبا همیشه بعد از ورزش، یک وعده غذای پروتئینی میخورم. جو دو سر و سفیده ی تخم مرغ هم می خورم. متوجه شده ام یک غذای پروتئینی باعث میشود بقیه ی روز هم غذای سالم بخورم.
شب سعی میکنم بچه هایم را ببرم به رختخواب شان. دخترانم دوست دارند برای شان داستان بخوانم. در ضمن سعی می کنم درباره ی کارهای روزانه و زندگی شان از آنها بپرسم. بعد، به نوبت دعا می خوانیم و آنها را می برم به رختخواب شان.
بعد، به طبقه ی بالا می روم و کمی با همسرم صحبت می کنم. بعد از این که تمام روزش را با بچه ها گذرانده، برایش خوب است که کمی با یک بزرگسال صحبت کند. در باره ی مسائل آن روز و اوضاع و احوالش صحبت می کنیم.
بعضی وقتها بعد از این که آن زمان را با او می گذرانم و صحبت می کنیم، دوباره برمی گردم سر کارم. وقتی آماده ی تعطیل کردن می شوم، حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه کم کم به وضعیت آرامش می رسم. دعا می کنم، برای روز بعدم و برنامه ریزی می کنم، به اطلاعات الهام بخش گوش می دهم یا کتاب های خوب می خوانم.
گوشی تلفن همراهم را در وضعیت خواب قرار میدهم تا پیغام ها و ایمیل ها و پیامک ها بیدارم نکند.
خواب برایم خیلی مهم است. به خواب احتیاج دارم. می توانم چند روز با کم خوابی سر کنم، ولی برای این که سرحال باشم، باید خوب بخوابم. به همین خاطر اگر بعضی وقت ها کسری خواب داشته باشم، وسط روز کمی چرت می زنم. می توانم با یک چرت کوتاه ۱۰ دقیقه ای خودم را شارژ کنم و تمرکزم را دوباره به دست آورم.