دکستر یاگر، پدربزرگ بازاریابی شبکهای و مرد شماره یک Amway در گذشت. گروه شرکتهای یاگر اعلام کرد که دکستر یاگر در تاریخ 7 ژانویه 2019 (مصادف با 17 دی 1397) در سن 79 سالگی دار فانی را وداع گفته است.
دستاوردهای دکستر یاگر:
میتوان ادعا کرد که دکستر و همسرش، بریدی، یکی از موفقترین سازمانهای ام ال ام در تاریخ اَموِی را ساختهاند؛ تیم آنها اکنون در بیش از 40 کشور دنیا و بین بیش از یک میلیون نفر گسترش یافته است. سه پسر این خانواده با نامهای جف، دویل و استیو نیز در همین کسبوکار و در اموی در حال فعالیت هستند.
طبق برآوردها، دکستر بین سالهای 2010 تا 2011 میلادی حدود 12 الی 14 میلیون دلار درآمد داشته است. توزیعکنندههایی که در سازمان او کار میکردند توانسته بودند تا سال 1995 حدود 2 میلیارد دلار جنس بفروشند. موفقیتهای این مرد 79 ساله مثالزدنی است.
او شخصیت بسیار جذابی داشت. اگر در این صنعت از حرفهایها راجع به یاگر بپرسید، احتمالاً همه به دستاوردهای او احترام میگذارند و خواهند گفت که موفقیتهای او نشان میدهد به چه جایگاهی در این کسبوکار میتوان دست یافت.
زندگینامه دکستر یاگر:
یاگر بعد از اتمام دورهی دبیرستان در سال 1957 چندین شغل مربوط به فروش را امتحان کرد؛ فروش ابزارهای شرکت Sears، خودروهای Ford و آبجوهای Utica Club. او در کتابش مینویسد: «کار به جایی رسیده بود که هر روز دو جعبه آبجو میخوردم!» او در محلهای از نیویورک به نام رُم (Rome) کار خودش را در رابطه با فروش آبجو آغاز کرد.
بیشتر افراد حاضر در آن محله ورشکسته بودند و یا با حقوقهای حداقلی زندگی میکردند و هیچ امیدی نیز برای بیرون آمدن از این زندگی یکنواخت نداشتند. یاگر در توصیف آن روزها میگوید: «ما کسی را نمیشناختیم که رؤیاهای بزرگی در سر داشته باشد یا حداقل راجع به آنها صحبت کند.» درآمد او قبل از اینکه فروشندهی خودرو و نمایندهی یک شرکت آبجوسازی شود، هفتهای 95 دلار بود و همسرش نیز به عنوان اپراتور دستگاههای اداری در نیروی هوایی کار میکرد.
عضویت در ام وی:
وقتی یکی از خویشاوندانش در سال 1964 اموی را به آنها معرفی کرد، یاگر خیلی زود شیفتهی این کسبوکار شد. او بعداً در این رابطه گفت: «اموی به اولویت اول من تبدیل شد. من هفت روز هفته با فکر این کسبوکار میخوردم، میخوابیدم و نفس میکشیدم.
” یاگر ” در روزهای اول به آنها می گفت ما کسی را نمی شناسیم که رویاهای بزرگی در سر داشته باشد و یا حداقل درباره آنها حرفی بزند، زمانی که یاگر درباره رویاهایش از آینده صحبت می کرد دوستانش او را مسخره می کردند، یاگر تحصیلات کمی داشت، هیچ پولی در بساط نداشت و هیچ چیز در مورد تجارت نمی دانست، آنها به یاگر می گفتند: فکر می کنی چه کسی هستی؟ تو نمی توانی به رویاهایت برسی.
اما بد اقبالی که یاگر باید بر آن فائق می آمد این حقیقت بود که لکنت زبان داشت؛ به نحوی که یک مشاوره معمولی نیم ساعته را 2 ساعت طول می داد، همین موضوع کافی بود تا او همه چیز را رها کند و تسلیم شود، اما هیچکدام از این مسائل باعث نشد تا او با شجاعت کامل به دنبال اهدافی که برای خود مشخص کرده بود نرود.
اما موضوع به این سادگی هم نبود، زمانی که او خواست کارش را شروع کند مشغول انجام وظایف شغل روزانه اش نیز بود؛ یاگر نزدیک به شبها از خانه بیرون می رفت و مشاوره های خود را انجام می داد و این باعث میشد که اغلب اوقات دیر به خانه برگردد.
یاگر همچنین مسئولیت مضاعفی در برابر همسرش داشت، همسری که در حال بزرگ کردن هفت بچه کوچک آنها بود.
او تقریباً هر شب برنامهی خودش را مرور میکرد. در سال 1969، خانواده و کسبوکار در حال رشد خودش را به شهر شارلوت در کارولینای شمالی منتقل کرد؛ جایی که پایگاه توزیعکنندههای در حال رشد او بودند. خیلی زودتر از آنچه پیشبینی میشد، سازمان آنها توانست رتبهی «نقرهای» اموی را بدست آورد و دکستر به اولین هدف خودش رسید؛ او اکنون میتوانست از کار دائمی خودش خارج شود. آخر هفتهها خانواده را سوار بر یک ماشین مسافرتی بزرگ میکرد و در اجتماعات مختلف حضور مییافت. در این بین او برنامه و اهداف خودش را نیز برای دیگران توضیح میداد. یاگر قبل از رسیدن به 30 سالگی میلیونر شده بود و در سه دههی بعدی از عمر خود به طور ویژه از انتشار انواع کتابها و نوارهای انگیزشی حمایت میکرد. او میگوید چیزی که اموی را میسازد ارتباطات است: «اگر فقط برای پول کار کنید، به جایی میرسید که ممکن است از نظرتان کافی باشد و سپس کار را رها خواهید کرد. ما ارتباط ایجاد میکنیم و مردم معمولاً کسانی را که دوست داشته باشند رها نمیکنند. من راجع به چیزهایی مینویسم که زندگی مرا تغییر داده است.» او در ادامه میگوید: «همه چیز در زندگی فروشی است. بعضی از افراد به من میگویند که مادیگرا هستم. من میگویم شما یا مادیگرا هستید یا عریانگرا.» او معتقد است بدون تلاش برای انجام یک کار، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد و اگر بتوانید بدون کار کردن به هدفی برسید، به احتمال خیلی زیاد هدف شما ارزش چندانی ندارد. «من میخواهم مردم این را بفهمند که یک رؤیای محقق نشده، رؤیایی است که توسط بزرگترین دشمن شما زندانی شده است؛ ترس از شکست!»
دکستر یاگر را میتوان «پدر بازاریابی شبکهای مدرن» دانست، زیرا بیشتر سیستمهای رشدی و برنامههایی که در موفقترین سازمانهای ام ال ام دنیا مورد استفاده قرار میگیرند، در سیستمهای تمرینی ارائه شده توسط دکستر ریشه دارند. دکستر همچنین در کنار کسبوکار اموی، انواع سیدیها، کتابها و سمینارها را در رابطه با موضوع توسعهی شخصی به فروش میرساند. فروش محصولات آموزشی او حدود 20 میلیون دلار تخمین زده میشود. او دارای یکی از بزرگترین سازمانهای توسعهی شخصی دنیا است.
بسیاری از عامه مردم رویای شروع یک تجارت کوچک را دارند ” مثل سرمایه گذاری آنلاین ” اما نمی دانندآنچه که ما را تبدیل به یک نابغه در درامدسازی میکند استفاده از یک فرصت آماده و جذاب نیست، بلکه هدفگذاری، استقامت، پشتکار و توانایی و همینطور غلبه بر مشکلات و بداقبالی هاست. سرگذشت یاگر یک داستان موفقیت واقعی از فقر تا ثروت است، او یکی از موفق ترین افراد در تجارت بازاریابی شبکه ای است.
یاگر عاشق مردم بود و دوست داشت آنها را موفق ببیند، او همواره میگفت: تخصص من اینست که مردم را دوست بدارم و نسبت به آنها دلسوزی کنم، من به مردم می آموزم نسبت به خود مسئولیت داشته باشند و به آنها یاد می دهم چگونه از تمام توان خود استفاده کنند برای رسیدن به فراتر از آنجایی که حتی فکر می تواند برود.
یاگر می گوید: موفقیت ربطی به شانس ندارد؛ موفقیت یک هدیه نیست که به شما ارزانی شود، موفقیت یعنی کار بعلاوه شکست، موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند.