رندی گیج، در خانواده ای دیده به جهان گشود که مادری تنها و بدون همسر، با درآمدی بسیار ناچیز، مسؤلیت بزرگ کردن سه کودک را بر عهده داشت.
سالهای کودکی رندی در فقر و فلاکت سپری شد. زمانی که او نوجوانی بیش نبود ، در دام اعتیاد به مواد مخدر و الکل گرفتار شد.
بنابراین مجبور شد هم برای مصرف خویش و هم برای کسب درآمد، به فروش مواد مخدر روی آورد اما او با این درآمد نیز نمی توانست مخارج خود را تأمین کند. پس به سمت جرم و جنایت کشیده شد. او در نتیجه اعمال خلاف از دبیرستان اخراج و نهایتاً در یک سرقت مسلحانه دستگیر و روانه زندان شد.
زمانی که رندی در زندان به سر می برد ، مردی بازاریاب به استعدادی ذا تی و نهانی در وجود او ی برد که تا کنون در شخص دیگری ندیده بود او احساس کرد اگر رندی روش خود را در زندگی تغییر داده و در راه مثبت قدم بگذارد، می تواند هر کاری را که اراده کند به بهترین نحو ممکن انجام دهد و انسان موفقی شود. ازاین رو رندی را از این مطلب آگاه کرد که توانایی انجام کارهای بسیار عظیمی را دارد. این سخن تأثیر بسیار زیادی بر ذهن رندی گذاشت و او را دگرگون ساخت.
او شهامت و جرأتی مضاعف یافت و تصمیم گرفت زندگی خود را از نو بسازد. زمانی که از زندان آزاد شد، دنیا در نظرش تغییر کرده بود. او تصمیمش را گرفت تا آینده ای موفق برای خود بسازد. پس شروع به تلاش کرد: از کارگری به عنوان ظرفشوی یک شیرینی پزی آغاز کرد تا اکنون که به یک مولتی میلیونر تبدیل شده است. اکنون زندگی او به اندازه ای خوب است که اکثر مردم حتی در رؤیاهایشان نیز نمی توانند تصور کنند.
او یک انسان مولتی میلیونر و در عین حال بسیار خیرخواه است و خدمات بشردوستانه بسیار زیادی در سراسر جهان انجام می دهد. او در زندگی به تمام آرزوهایش دست یافته و اکنون تنها یک آرزو بیشتر ندارد: رموزی را که درباره موفقیت می داند، با مردم جهان در میان بگذارد. رندی تصویر سلامتی است. او در ۴٧ سالگی در بهترین وضعیت جسمانی قرار دارد. گویی که یک جوان ٢۵ ساله است.
او سوار ماشین رؤیایی اش می شود، در خانه رؤیایی اش زندگی می کند، دو کمد بسیار بزرگ انباشته ازلباسهای گران قیمت طراحی شده توسط بزرگ ترین و مشهورترین طراحان ایتالیایی و فرانسوی دارد و … . مردم به او لقب” ناپلئون هیل عصر جدید” داده اند – البته ناپلئون هیل هیچگاه نتوانست به درجه ای از موفقیت که رندی به آن رسیده است، دست یابد ( نقل از ” فورد سائکس″ )
رندی مؤلف پر فروش ترین کتاب های جهان نظیر: ٣٧ راز موفقیت، توانگری را بر خود پذیرا باشید، موفقیت ذهن، ٧7 قانون معنوی موفقیت و ١٠١ کلید برای موفقیت شما، است که به زبانهای : آلمانی، اسپانیولی، روسی، چینی، هلندی، نروژی، پرتغالی، کره ای، چک، اندونزیایی، هندی ، اسلواکی ، مقدونی و کرواتی ترجمه شده و جزو پرفروش ترین کتاب های سال در کشورهای مختلف بوده است.
اما باید توجه داشته باشید که رندی در یک چشم بر هم زدن، به موفقیت در زندگی دست نیافته است .موفقیت او نتیجه سال ها کار و تلاش سخت و مداوم است. او توانست بر ذهن نیمه هشیار خود تسلط یابد؛ نقص های کار و نداشتن برنامه ریزی در زندگی را در خود کشف کرده و این موانع را از میان بردارد. برای مدت بیش از ١۵ سال است که رندی به مردم کمک می کند تا محدودیت باورها و عقاید خود را از بین برده و آنها را تبدیل به باورهایی عمیق و قدرتمند کنند تا به آرزوهای خود دست یابند .تجربیات سازنده رندی در مورد غلبه بر فقر ، ترس و عدم اعتماد به نفس به شما کمک می کند تا قد رت حقیقی ذهن خود را در جذب و نگهداری موفقیت در زندگی تان درک کرده و آن را آشکار سازید .داستان زندگی رندی – داستان ترقی از سلول زندان در نوجوانی تا تبدیل شدن به یک مولتی میلیونر خود ساخته – الهام بخش زندگی میلیون ها انسان در سراسر جهان است.
“رندی گیج” را مسیح میلیونر می خوانند زیرا او معتقد است که فقیر بودن یک گناه است و شما به دنیا آمده اید تا ثروتمند باشید. “رندی گیج” به سرتاسر دنیا سفر کرده تا مردم را در ساختن رؤیاهایشان یاری رساند. داستان منحصر به فرد او ٬ تبدیل شدن از حداقل دستمزد یک ظرفشور ساده به یک مولتی میلیونر ، بلاشک او را در تقسیم این مفاهیم ٬ واجد شرایط می نماید.
ایشان حامی خستگی ناپذیر در صنعت نت ورک مارکتینگ می باشد. قطعاٌ او آخرین پدیده در سیستم سرمایه گذاری آزادی که در آن هر شخص قادر خواهد بود یک ثروت عظیمی را رقم زند، نخواهد بود. شما باید درک نمایید که چرا رهبران صنعت نت ورک مارکتینگ به او لقب پاشنه آهنین ٬ ناپلئون زمان و استاد کبیر کامیابی را داده اند. در این سری آموزشهای فوق العاده او قصد دارد تا قدرت عظیم شما را در ساخت یک شبکه وسیع و دائماً در حال رشد بیان کند. خواندن این کتاب به تمام دوستانی که در پی کسب آزادی مالی هستند توصیه میشود
…. اگر فقیر هستید ـ و تعریف من از فقر این است که دارایی شما کمتر از 10 میلیون دلار باشد ـ روزی چند ساعت را به تصدیق و اذعان فقیر بودن خود میگذرانید؟ آیا از این حرفهای احمقانه مانند: پولدارها روزبهروز پولدارتر میشوند، پولدرآوردن نیاز به سرمایه دارد و غیره میزنید؟ آیا درباره رئیس یا شرکت خود بدگویی میکنید؟ آیا افرادی که فقر را نشانه شرافت میدانند دور خود گرد آوردهاید؟ چندنفر از دوستان شما درآمدی بیش از شما دارند؟ و این سؤال بسیار مهم… آیا اکثر نگرانیهای شما به پول مربوط میشود (نگرانی از پرداخت صورتحسابها، ازکجا پولدرآوردن و غیره) یا در فکر راههایی برای حفظ و افزایش ثروت فعلی خود هستید؟ ….
…. حال ببینیم کاربرد این مسائل در مورد شما چگونه است؟
در آغاز باید عمیقاً بپذیرید که خود شما به طریقی موجب بروز همه پیشامدهایی هستید که در زندگیتان رخ میدهند. حتی هولناکترین و ناخوشایندترین آنها.
البته مسلم است که این کار را آگاهانه انجام نمیدهید. ولی بههرحال انجام میدهید. همیشه فکر میکردم میخواهم سالم باشم. اما با داشتن حساسیت، کمردرد و بسیاری مشکلات جسمی دیگر مدام در بیماری بهسر میبردم. بسیاری از بیماریهایم ارثی بودند. یا حداقل اینگونه فکر میکردم…در آن زمان اظهار عشق و یا دریافت آن از دیگران برایم سخت بود. نمیتوانستم کسی را در آغوش بگیرم و به او بگویم “دوستت دارم” و یا بهنوعی احساساتم را بروز دهم….
…. هرچه بتوانید رویدادها و خواستههای خود را واقعیتر مجسم کرده و آنها را در تصور خود قویتر حک کنید، ضمیرناخودآگاه شما سریعتر میتواند آنها را در عالم واقع بهظهور برساند. پس کاری که باید انجام دهید ایناست که تا آنجا که میتوانید حواس خود را بر موضوع متمرکز کنید….
…. اگر بهموردی منفی چسبیده باشید، جایی برای ورود موارد مثبت به زندگی شما باقی نمیماند. ازاینرو وقتی مردم نزد من میایند و از نرسیدن به سعادت شکوه میکنند، اولین سؤالی که از آنها میپرسم این است که:
به چهچیزی در زندگی چسبیدهاید که در واقع باید رهایش کنید؟
…همین قانون در جنبههای دیگر زندگی سعادتمندانه نیز صدق میکند. اگر کفش نو میخواهید، کفش کهنه خود را دور بیندازید. اگر لباسهای نو میخواهید، کمد خود را خلوت کنید و لباسهایی که دیگر نمیپوشید را به نیازمندان ببخشید….
…. همهچیز در سعادت برمبنای معادلهی ارزش در برابر ارزش است. ولی نکتهی جالب آن اینجاست که هرچه بدهید حداقل ده برابر بیشتر بهسوی شما بازمیگردد. معادلهای از این بهتر پیدا نمیشود. نمیتوانید از زیر بخشش به کائنات شانه خالی کنید. هرچه بیشتر بدهید، بیشتر دریافت میکنید. من دهسال سعیکردم که از بخشش در راه خداوند فرار کنم ولی فایدهای نداشت. ولی اکنون که این کار را میکنم هرسالی که میگذرد بیشتر از سال قبل، اجر و پاداش دریافت میکنم. نام دیگر این قانون “قانون کاشت و برداشت” است….